خندوانه,برنامه خندوانه,خندوانه سری جدید,جناب خان خندوانه,جناب خان,دانلود خندوانه,سایت خندوانه,خندوانه جناب خان,وبلاگ خندوانه,برنامه امشب خندوانه دانلود فیلم دانلود سریال اخبار فال روزانه

دردسر واژه «جگر» برای مجری زن صدا و سیما مبینا نصیری

دردسر واژه «جگر» برای مجری زن صدا و سیما مبینا نصیری

مبینا نصیری که پیشتر در یک برنامه زنده خطاب به مجری مرد مقابلش در خصوص یکی از پیامکهای مردم ابتدا سکوت و وقتی با اصرار این مجری مواجه شد به او گفت : نوشته اند جگر! که این دیالوگ حواشی فراوانی به دنبال داشت.
پارسینه: مبینا نصیری که پیشتر در یک برنامه زنده خطاب به مجری مرد مقابلش در خصوص یکی از پیامکهای مردم ابتدا سکوت و وقتی با اصرار این مجری مواجه شد به او گفت : نوشته اند جگر! که این دیالوگ حواشی فراوانی به دنبال داشت.

مبینا نصیری که پیشتر در یک برنامه زنده خطاب به مجری مرد مقابلش در خصوص یکی از پیامکهای مردم ابتدا سکوت و وقتی با اصرار این مجری مواجه شد به او گفت : نوشته اند جگر! که این دیالوگ حواشی فراوانی به دنبال داشت نوشت:

مدت هاست حرفی نزدم و سکوت کردم.... اما ظاهرا از این سکوت ره به جایی نتوان برد...حرف ها زده شد... کنایه ها شنیدم.... حتی از برخی همکاران همیشه حق به جانب که اتفاقا تلویزیون رو ملک پدری شون می دونن تهمت ها و توهین هایی شنیدم که دلم که نه وجودم رو زخمی کرد.

دردسر کلمه «جگر» برای مجری زن صدا و سیما

دو سال پیش حوالی مهر در دومین روز از حضورم در برنامه امروز هنوز تموم نشده حاضر شدم..نویسنده مطلبی به من داد برای خوندن که اتفاقا پیامک بیننده های برنامه هم نبود و حاصل تراوشات ذهنی نویسنده برنامه بود..در پایان یک جمله، کلمه ای نوشته شده بود و قرار بود که من بدون گفتن عبارت دقیق با اون کلمه شوخی کنم و البته اشاره ای هم به شخصیت عروسکی کلاه قرمزی داشت..همکار بنده اما بدون اطلاع از سناریو و در حالیکه اصلا حق دخالت در ایتم من رو نداشت چیزهایی گفت و من برای اینکه بهشون بگم دست بردار و بذار کارم رو انجام بدم ناچار شدم غیر مستقیم اشاره کنم بلکه ایشون از دخالت در کار من منصرف بشه... .

کامران نجف زاده و خبر بیست و سی اما علیرغم انتظاری که میرفت غیرحرفه ای عمل کردند و بدون اطمینان از واقعیت ماجرا به انچه روی انتن دیده بودند بسنده کردند و با سالها ابروی کاری من بازی کردند و موجبات توهین های سرشاری رو به من فراهم کردند.

فردای اون روز مدیر شبکه نویسنده رو اخراج کرد و من دو سال تمام خونه نشین شدم...البته هستند کسانی که حرفهایی بسیار تندتر و اشتباهاتی بسیار زشت تر انجام دادند اما از اونجاییکه من نه پدرم فلانیه و نه عموم بهمانی رها شدم و اونها اما در کمال ارامش به کارشون ادامه میدن.. ..من مبینا نصیری هستم..مجری که تنها و بدون کمک احدی دونه دونه پله های گویندگی و اجرا رو بالا اومدم و از اجرای ایتم بسیار کوچیکی در رادیو صدای اشنا کارم رو شروع کردم..بارها برای رادیو تست فرستادم اما حتی صدام شنیده نشد..با زحمت و استخون خورد کردن تازه داشتم پا میگرفتم که به لطف دوستان سالها به عقب پرت شدم.... .

من مبینا نصیری هستم،... دختری که نه به کسی باج داد و نه التماس کرد..پشت صحنه ای ندارم و ایمان دارم خداوند بهترین روزی دهنده هاست...من هر شب انتن زنده تلویزیونی ندارم....،من خانواده گردن کلفتی ندارم که اگر هر اتفاقی برام افتاد مثل خیلی ها ظرف یک هفته مشکلم رو حل کنند.... من دختر جانبازی هستم که نه دنبال بالا بردن درصد جانبازیش بود نه حتی دنبال نشونه و مدرکی ازش....من اینجا هستم در کنار شما و زیر سایه مرتضی علی....

در انتها باید بگم ناظر پخش اون برنامه بلافاصله بعد از اون بخش به داخل استودیو امد و اون برگه گرفت و نه تنها دید که نوشته نویسنده بوده بلکه اون رو ضمیمه گزارشش کرد ... تمامی همکاران من در داخل استودیو هم گواه این مدعا و شاهد این ماجرا هستند...، دوستانی هم که تمایل دارند از صحت این ماجرا با خبر بشند با حراست تلویزیون تماس بگیرند....
۳۱ مرداد ۹۴ ، ۱۸:۲۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
setayesh asadzadeh

ماجرای عکس های حاشیه ساز یک آقازاده کیان (احسان) علی آبادی، فرزند محمدعلی آبادی وزیر اسبق ورزش

ماجرای عکس های حاشیه ساز یک آقازاده کیان (احسان) علی آبادی، فرزند محمدعلی آبادی وزیر اسبق ورزش

در روزهای گذشته عکسهایی از یک آقازاده با خودروها و لوازم لوکس و پرچم آمریکا در شبکه های اجتماعی دست به دست می شدند که این عکس ها را به کیان (احسان) علی آبادی، فرزند محمدعلی آبادی وزیر اسبق ورزش، منتسب می دانستند.
کافه سینما: در روزهای گذشته عکسهایی از یک آقازاده با خودروها و لوازم لوکس و پرچم آمریکا در شبکه های اجتماعی دست به دست می شدند که این عکس ها را به کیان (احسان) علی آبادی، فرزند محمدعلی آبادی وزیر اسبق ورزش، منتسب می دانستند.

 عکس هایی که در وحله اول یادآور صفحه اینستاگرام بچه پولدارهای تهران بود.تصاویری همراه با مازراتی، ساعت های لوکس و گران قیمت و البسه مارک دار.

پس از فراگیرشدن عکسها در شبکه های اجتماعی، این تصاویر به سایت های خبری راه یافت و حتی باشگاه خبرنگاران متعلق به سازمان صداوسیما، گزارش مفصلی از این صفحه همراه با عکس های آن منتشر کرد تا عکس ها و انتساب آن به فرزند محمد علی آبادی، رسمیت بیشتری به خود بگیرد.

ماجرای عکس های حاشیه ساز یک آقازاده

 از آن سو اما در در اولین واکنش، اینستاگرام منتسب به پسر علی آبادی عنوان کرد که عکس های لوکس صرفا جنبه هنری دارند. ساعتی بعد اما همین عکس های لوکس و به خصوص عکس حالا دیگر مشهور استخر با دوبنده پرچم آمریکا، از این صفحه حذف و نام صفحه از کیان علی آبادی(kianaliabadi) به کیان دیزاینر(kian_designer_pv) تغییر کرد. همچنین پست تازه ای منتشر شد که صاحب صفحه (کیان علی آبادی) را در حال نمازخواندن در کربلا نشان می داد.

اما این همه ماجرا نبود چرا که شب گذشته تمامی عکس های شخصی از این صفحه حذف شدند و نام صفحه نیز به Architect_pvتغییر نام پیدا کرد.

ماجرای عکس های حاشیه ساز یک آقازاده

شایان ذکرست که، این صفحه حدود 19 هزار فالوور دارد.

عکس های منتشر شده توسط سایت باشگاه خبرنگاران متعلق به سازمان صداوسیما:

ماجرای عکس های حاشیه ساز یک آقازاده

همچنین این سایت پست فیسبوک مجری شبکه من و تو را نیز منتشر کرده است که نوشته:

این آلبوم اختصاص داره به یکی از آقازاده‌ها. پسر آقای علی آبادی رئیس تربیت بدنی و سرپرست وزارت نفت محمود احمدی نژاد. اسم این آقا "احسان"ـه که تو اینستاگرامش عوضش کرده و گذاشته "کیان". بله، این فرد پسر آقای "علی آبادی"ـه. با مازراتی عکس میگیره، با پورشه، و هی به همه میگه: "با ما لاکچری باشید". هفده هزار فالوئر بدبخت‌تر از خودش هم داره.
۳۱ مرداد ۹۴ ، ۱۸:۲۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
setayesh asadzadeh

جزئیات کلاهبرداری به اسم «خندوانه» و برنامه نود 90 - تصاویر عکس ها برنده شدن در مسابقه‌های پیامکی

جزئیات کلاهبرداری به اسم «خندوانه» - تصاویر عکس ها

جزئیات کلاهبرداری به اسم «خندوانه» و برنامه نود 90 - تصاویر عکس ها

جزئیات کلاهبرداری به اسم «خندوانه» و برنامه نود 90 - تصاویر عکس ها برنده شدن در مسابقه‌های پیامکی

برنده شدن در مسابقه‌های پیامکی «خندوانه» و «نود»، مدت‌هاست که جمعی از علاقمندان به این برنامه‌ها را درگیر خود کرده و البته این روند با منتقدان و طرفدارانی هم همراه است؛ اما نکته‌ی دردناک این اتفاق، سوءاستفاده‌ی عده‌ای سودجو از این برنامه‌هاست که به بهانه‌ی برنده شدن، از مردم کلاهبرداری می‌کنند.
خبرگزاری ایسنا: برنده شدن در مسابقه‌های پیامکی «خندوانه» و «نود»، مدت‌هاست که جمعی از علاقمندان به این برنامه‌ها را درگیر خود کرده و البته این روند با منتقدان و طرفدارانی هم همراه است؛ اما نکته‌ی دردناک این اتفاق، سوءاستفاده‌ی عده‌ای سودجو از این برنامه‌هاست که به بهانه‌ی برنده شدن، از مردم کلاهبرداری می‌کنند.

خبرنگار ما به تازگی هدف سوءاستفاده‌ی یکی از همین کلاهبرداران قرار گرفته که به بهانه‌ی برنده شدن در مسابقه‌ی پیامکی «خندوانه» با مردم تماس می‌گیرند و البته از نحوه‌ی برخورد آنها به سرعت هم متوجه ساختگی بودن قضیه شده است.

او برای اطلاع عموم، روایت خود را از این ماجرای کلاهبرداری تلفنی در قالب گزارشی کوتاه نوشته است که در ادامه می‌خوانید:

«خبرنگاری هم برای خود عالمی دارد؛ گاه از رخدادی خوب به عنوان یکی از اولین آگاهان، به حدی لذت می‌بری که لحظه‌ای بر روی پای خود بند نمی‌شوی و گاه آگاهی تو از رخدادی فجیع و ناراحت‌کننده، تا مدت‌های مدید خواب را از چشمانت دریغ می‌کند؛ اگرچه ظاهرا در کنار خانواده‌ات هستی و ساعات کاری‌ات به اتمام رسیده است. مفعول حوادث همیشه در ذهن یک خبرنگار آنچنان با شخصیت او عجین می‌شود که خیلی وقت‌ها بخشی از زندگی‌اش را ناخودآگاه با یاد او می‌گذارند. اما هدف از نوشتن این چند سطر، گوشزد کردن ارزش‌ها و سختی‌های کار خبرنگاری نیست.

هدف از نوشتن این سطور روایت یک کلاهبرداری است؛ روایتی که انتشار آن شاید بتواند می‌تواند مانع از پیش آمدهای بد بعدی باشد.

هنوز زمان زیادی از این ماجرا نمی‌گذرد؛ ماجرایی که به واسطه‌ی سودجویی از علاقمندی مخاطبان به برنامه‌ی پرطرفدار «خندوانه» و البته اشتیاق به برنده شدن در مسابقه‌ای پیامکی شکل می‌گیرد.

پنجشنبه، 29 مرداد ماه ساعت 3:30، بعد از یک هفته کار پرفراز و نشیب راهی خانه می‌شوم. هنوز هوا گرم است و رد پایی از خنکای شهریور حس نمی‌شود. به سرعت سوار اولین خودرو می‌شوم. در ذهنم برنامه‌های شنبه را مرور می‌کنم. یک مصاحبه ساعت 10 صبح و تنظیم مصاحبه‌ای دیگر که باید به مناسبت روز پزشک در خروجی قرار بگیرد و ... .

موبایلم زنگ می‌زد. صدای مردی را می‌شنوم که می‌گوید، «خانم به شما تبریک می‌گویم، شما برنده قرعه‌کشی خندوانه شده‌اید پنج میلیون تومان هزینه سفر به عتبات عالیات».

به سرعت این فکر در ذهنم مرور می‌شود که مگر «خندوانه» جایزه‌ای برای زیارت عتبات عالیات داشت. مگر مشترک شدن من در مسابقه پیامکی این برنامه که یکی، دو هفته بیشتر دوام نیافت، می‌تواند این اقبال را سبب شود. من و این همه خوشبختی؟!

همان روزهای اول شروع برنامه‌ی «خندوانه» بود که پیغام پیامکی را برای مشترک شدن در مسابقه این برنامه دریافت کردم. اما خوب یادم هست که به جز یکی، دو هفته اول دیگر فرصتی برای پاسخگویی به سوالات این برنامه نداشتم. به هر ترتیب صدای مرد غریبه مرا به خود آورد.

- خیلی خب خانم، ضمن تبریک مجدد به شما، می‌خواهیم در صورت امکان به عنوان یکی از برندگان خوش شانس این برنامه مصاحبه‌ای کوتاه با شما داشته باشیم.

- همین الان؟!

- بله ؛ به اندازه یک دقیقه و 30 ثانیه

از راننده پرسیدم که آیا می‌تواند مرا تا مقصد نهایی برساند و او بدون تأمل پذیرفت.

مرد پشت خط تلفن ادامه داد: پس لطفا گوشی را قطع نکنید با دوستمان یک گفت‌وگوی کوتاه داشته باشید و باز هم من با شما صحبت می‌کنم.

قبول کردم. مرد دیگری پشت خط آمد با این جمله‌ی آغازین، «شنوندگان عزیز ما همین الان با یکی از برندگان خوش شانس برنامه «خندوانه» در حال گفت‌وگو هستیم، لطفا خودتان را معرفی کنید؛ ساکن کدام منطقه هستید و شغلتان چیست؟

به پاسخ‌های مختصر و مفید بسنده کردم. زمانی که شغلم را به زبان آوردم مرد گفت: خیلی خب خانم... لطفا در مورد استفاده از وسایل ارتباط جمعی توصیه‌ای برای شنوندگان ما ارائه دهید.

لحظه‌ای از ذهنم گذشت، مگر من استاد وسایل ارتباط جمعی هستم؛ اصلا من در چه جایگاهی هستم که باید شنوندگان رادیو و تلویزیون را توصیه و نصیحت کنم. پس با تعجب پرسیدم بله؟!

گویا متوجه گاف خود نشده بود. پس دوباره گفت، لطفا شنوندگان ما را در ارتباط با وسایل ارتباط جمعی نصیحت کنید. گفتم من فکر می‌کنم مردم ما به حد کافی فهیم هستند که بدانند چگونه باید از این وسایل استفاده کرد.

مرد گفت: همین. گفتم بله. گفت، دوستان ایشان یکی از برندگان ..... مجددا خط در اختیار اولین فرد قرار گرفت، مرد گفت: ما مجددا به شما بابت موفقیتی که در این مسابقه به دست آورده‌اید تبریک می‌گوییم. لطفا این شماره را یادداشت کنید؟ ... این شماره تلفکس ماست. تا 48 ساعت دیگر مدارک خود را که شامل فتوکپی شناسنامه‌ و فتوکپی کارت ملی است به این شماره فکس کنید. ما همین الان دو و نیم میلیون تومان به حساب بانکی شما ارسال می‌کنیم و دو ونیم میلیون مابقی پس از ارسال مدارک به حساب شما واریز می‌شود.

با تعجب پرسیدم خب من باید چه کار کنم؟ گفت: به اولین خودپرداز سر بزنید تا رسیدن به اولین خودپرداز چه زمانی را لازم دارید؟؛ گرچه سوار خودرو بودم گفتم پنج دقیقه. مرد گفت: خیلی خب پس لطفا گوشی را قطع نکنید و به اولین خودپرداز بروید شماره یک را بزنید و بعد من شما را راهنمایی می‌کنم.

از خودرو پیاده شدم. تلفن را قطع کردم و بی‌وقفه با دوستانم در خبرگزاری تماس گرفتم تا از صحت این ارتباط تلفنی مطلع شوم و دوستان بدون هیچ تاملی آن را کلاهبرداری عنوان کردند.

پس از چند دقیقه مجددا همان مرد به موبایلم زنگ زد و گفت: خانم بنا بود ارتباط را قطع نکنید، عذرخواهی کردم. گفت به خودپرداز رسیدید گفتم بله ولی ترجیح می‌دهم مبلغ مذکور را به آدرس پستی‌ام ارسال کنید. گفت: خانم دنیا رو به پیشرفت است، همه سعی می‌کنند از وسایل ارتباط جمعی بهترین استفاده را داشته باشند ما از طریق امکانات خودپرداز این مبلغ را در اسرع وقت در اختیار شما می‌گذاریم. گفتم یا به آدرس پستی ام بفرستید و یا در غیر این صورت از آن صرف نظر می‌کنم.

یک ربع بعد در کمال ناباوری آدرس اینترنتی سازمان ارتباطات و فناوری از طریق همین شماره برایم ارسال شد؛ در حالی که من از بی‌شرمی این دوست کلاهبردارمان در تعجب مانده بودم.
۳۱ مرداد ۹۴ ، ۱۸:۱۷ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
setayesh asadzadeh

قمه کشی 50 نفره در یک پارک تهران - تصاویر عکس ها کلیپ جزئیات دستگیری 10 نفر

قمه کشی 50 نفره در یک پارک تهران - تصاویر عکس ها کلیپ جزئیات دستگیری 10 نفر

گروهی از اراذل و اوباش که اقدام به رعب و وحشت در یکی از پارک‌های شهر تهران کرده بودند با حضور پلیس در محل متفرق شده و ۱۰ تن از آنان نیز دستگیر شدند.
باشگاه خبرنگاران جوان: گروهی از اراذل و اوباش که اقدام به رعب و وحشت در یکی از پارک‌های شهر تهران کرده بودند با حضور پلیس در محل متفرق شده و ۱۰ تن از آنان نیز دستگیر شدند.

در راستای اجرای طرح امنیت و آرامش در محلات پایتخت که بر اساس درخواست های شهروندان و با هدف پاسخگوئی به مطالبات به حق شهروندان و نیازهای مردم صورت می گیرد، ساعت ۰۱:۰۰ بامداد ۲۶مردادماه ماموران کلانتری ۱۱۰ شهدا حین گشت زنی در سطح حوزه استحفاظی بودند که در پی اعلام مرکز فوریت های پلیسی ۱۱۰ تهران بزرگ مبی بر درگیری دسته جمعی و قمه کشی و تجمع اراذل و اوباش در خیابان پاسدار گمنام پارک هفت تیر بلافاصله سه اکیپ از ماموران تخصصی این یگان با توجه به اهمیت موضوع به محل اعزام شدند.

ماموران به محض ورود به پارک مشاهده نمودند تعداد حدود ۵۰ نفراز اراذل و اوباش در وسط پارک جمع شده اند و همه بلا استثنا قمه و چاقو و چوب به دست دارند که با توجه به زیاد بودن تعدادشان و از آنجاییکه اقدام به عربده کشی و ایجاد هیاهو در پارک به راه انداخته بودند ماموران با هماهنگی مرکز پیام کلانتری نسبت به دستگیری نفرات اقدام کردند.

باتوجه به وضعیت موجود ابتدا تعداد ۲تیر هوایی با اسلحه سازمانی شلیک کردند که همه نفرات متفرق و اقدام به فرار نمودند که ماموران ضمن تعقیب وگریز نفرات به صورت پیاده موفق شدند تعداد ۳نفر با اسامی "حمید" معروف به "حمید افغان"،فرخ" و احسان"را درمحل دستگیر کنند و یک کاردسلاخی از حمید افغان که برکمرش بودکشف گردید.

ماموران یکی از ارازل اوباش به نام "عادل" که قمه یک متری در دست داشت و با دیدن مامورین قمه را به زمین پرت کرده و متواری شد را دستگیر و در ادامه افرادی به نامهای "کرامت"،"پیمان" و افراد شرور دیگر به هویت "اصغر"، احسان" "حیدر"،"داریوش" و خلیل" که در درگیری حضور داشتند شناسایی، دستگیر و به کلانتری منتقل شدند.

در حین انتقال نیز تعدادی از شهروندان که در محل جمع شده بودند از حضور پلیس و دستگیری نفرات با توجه به ایجاد ناامنی در محل تقدیر و تشکر نمودند.

سرهنگ علی جهان آرائی رییس کلانتری ۱۱۰ شهدا در این باره گفت: جمعاً ۱۰تن از اراذل و اوباش محله پیروزی تهران به سرکردگی "حمید افغان" که از عاملان اصلی شرارت در پارک های منطقه بودند دستگیر و پس از انتقال به کلانتری ضمن تشکیل پرونده در اختیار ماموران پایگاه ششم پلیس امنیت عمومی تهران بزرگ قرار گرفتند.
۳۱ مرداد ۹۴ ، ۱۸:۱۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
setayesh asadzadeh

مرگ مشکوک دختر 9 ساله در دهدشت اهل روستای "تنگ هیگون" از توابع شهرستان کهگیلویه - تصاویر عکس ها

مرگ مشکوک دختر 9 ساله در دهدشت اهل روستای "تنگ هیگون" از توابع شهرستان کهگیلویه - تصاویر عکس ها

چهارشنبه شب28 مرادماه سال‌جاری «فاطمه» دختر ۹ ساله‌ اهل روستای "تنگ هیگون" از توابع شهرستان کهگیلویه به علت گزیدگی به بیمارستان امام خمینی(ره) دهدشت منتقل شد که پس از وخیم شدن شرایط جسمانی بیمار به یاسوج، مرکز استان انتقال داده شد که متاسفانه در میانه راه این دختر جان خود را از دست داد.
خبرگزاری ایسنا: چهارشنبه شب28 مرادماه سال‌جاری «فاطمه» دختر ۹ ساله‌ اهل روستای "تنگ هیگون" از توابع شهرستان کهگیلویه به علت گزیدگی به بیمارستان امام خمینی(ره) دهدشت منتقل شد که پس از وخیم شدن شرایط جسمانی بیمار به یاسوج، مرکز استان انتقال داده شد که متاسفانه در میانه راه این دختر جان خود را از دست داد.

علی رستخیز، عموی این دختر 9 ساله در این زمینه گفت: ساعت 10 صبح چهارشنبه، 28 مردادماه سال‌جاری دختر 9 ساله با گزیدگی حشره‌ای مواجه شد که توسط خانواده به بیمارستان دهدشت منتقل شد. پرسنل بیمارستان در بررسی وضعیت این دختر اعلام کرد که پادزهر نداریم.

وی مدعی شد: تا ساعت 14 و 30 دقیقه به وضعیت این بیمار رسیدگی نشده بود تا این‌که پدرش اعتراض کرد و در نهایت یک پزشک متخصص پس از معاینه دستور داد بیمار به یاسوج اعزام شود.

رستخیز با اشاره به روند انتقال این بیمار به مرکز استان گفت: فاطمه در نهایت به یاسوج اعزام شد اما به گفته پرستاری که در آمبولانس همراه بیمار بود دستگاه احیاء آمبولانس نیز به درستی کار نمی‌کرد. بعد از این مشکل، آمبولانس به درمانگاه سرفاریاب برمی‌گردد ... و بعد از این همه رفت و آمد فاطمه جان خود را از دست داد.

رستخیز گفت: امیدوارم مسئولان توجه و کمک کنند تا فاطمه‌های دیگر قربانی کمبود امکانات و تجهیزات در بیمارستان‌ها نشوند.

هم‌چنین سیدامیر مولایی، رییس بیمارستان امام خمینی(ره) دهدشت، مرکز شهرستان کهگیلویه نیز در این زمینه به خبرنگار ایسنا منطقه کهگیلویه و بویراحمد گفت: پادزهر باید زمانی تزریق شود که علائم شدید نشده و در مراحل اولیه بروز علائم گزش باشد.

وی افزود: این دختر 9 ساله بیمار وقتی به بیمارستان انتقال یافت در وضعیت بدحال بود به طوری که مجبور شدیم از دستگاه تنفس مصنوعی استفاده کنیم.

مولایی گفت: در این مرحله اصلا تزریق پادزهر معنایی ندارد و کمکی به بیمار نمی‌کند و بلکه برای او خطرناک هم هست.

رییس بیمارستان امام خمینی(ره) دهدشت خاطرنشان کرد: زمانی که پادزهر نداشته باشیم از شهرستان‌های همجوار از جمله بهبهان و گچساران تهیه می‌کنیم اما نیاز نداشتیم که درخواست بدهیم و برای این بیمار درخواستی داده نشد که اعلام نیاز کنیم.

مولایی تصریح کرد: به این دختر 9 ساله بیمار تنفس مصنوعی وصل شد و با آمبولانس کددار به یاسوج اعزام شد که متأسفانه در بین راه فوت شد.

وی ادامه داد: علت مرگ دختر 9 ساله هنوز مشخص نشده و درخواست کالبد شکافی داده‌ایم که والدین دختر رد کردند و اجازه کالبد شکافی ندادند و با این کار پیچیدگی قضیه را بیشتر کردند. با آزمایشات و کالبد شکافی بررسی و مشخص می‌شد که علت مرگ این دختر چه بوده؟ آیا گزش مار یا عقرب و جانور دیگری بوده؟ و یا مسمومیت بوده است.

رییس بیمارستان امام خمینی(ره) دهدشت تاکید کرد: پزشک معالج شک می‌کند که با توجه به حال و وضع بیمار شاید مسمومیت دارویی بوده است. در هر صورت این اتفاق افتاده و رسانه‌های استان نباید حاشیه‌سازی کنند، بلکه باید در جهت تنویر افکار عمومی و ایجاد آرامش اجتماعی گام بردارند.

مولایی اضافه کرد: مرگ این دختر 9 ساله مشکوک بوده و علت آن عقرب گزیدگی نبوده، حتی اگر عقرب گزیدگی باشد پادزهر بدرد این بیمار نمی‌خورد. البته ما هم در بیمارستان پادزهر نداشتیم، اما لازم هم نبود که درخواست نیاز نکرده‌ایم.
۳۱ مرداد ۹۴ ، ۱۸:۱۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
setayesh asadzadeh